گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
سفرنامه شاردن
جلد دوم
فصل چهاردهم وسائل تجمّل ايرانيان‌




بزرگ‌ترين نشان و نمايشگر تجمّل و شكوه بزرگان ايران كثرت خدمتگران آنان است. درست است كه اشراف و اعيان هندوستان بيشتر از بزرگان ايران خدمتگر دارند، اما ارزش ده نوكر هندي به اندازه سه خدمتگر ايراني نيست. خدم و حشم خداوندان جاه و مقام در ايران داراي خصوصيات خدمتگران و بندگان شاه مي‌باشند.
حتي عناوين خدمتگران بزرگان همانند خدم و حشم پادشاه است؛ و وجود اين عدّه خدمتگر در خانه‌هاي اعيان و اشراف مايه خانه خرابي آنهاست. زيرا همه اين نوكران داراي زن و بچه هستند، و چون حقوق نوكريشان هرچه زياد باشد كفاف خرجشان را نمي‌دهد ناچارند هرگونه مي‌توانند اربابشان را گول بزنند و دغلكاري و غارتگري كنند.
توجّه ايرانيان در بهتر نشان دادن لباس، زينت‌آلات و جواهرات، تزيين زين و ساز و برگ اسب، و موارد ديگر به راستي بسيار، و درخور تأمل است. پيش از اين درباره وسواس از حد فزوني كه بزرگان درباره شكوه‌مندي لباس خود مي‌كنند، اشاره كرده‌ام، و اكنون بر آنچه گفته‌ام مي‌افزايم كه اشراف ايران همان‌قدر كه بانوانشان به آراستن انگشتان خود به انگشتريهاي جواهرنشان اشتياق دارند به اين كار عشق مي‌ورزند، و گاهي ديده مي‌شود برخي از آنان پانزده يا شانزده انگشتري به انگشتان خود كرده‌اند، به عبارت ديگر بسا باشد كه يك انگشت خويش را به پنج يا شش انگشتري زينت داده‌اند. اما فقط به سه انگشت مياني انگشتر مي‌كنند. نگين انگشتريهاي مردان با ماده لطيفي روي پارچه‌هاي نقره نصب مي‌شود، و اين به خاطر اينست كه هنگام گزاردن نماز ناچار نباشند انگشتريهاي خود را از انگشت بيرون
ص: 816
بياورند. زيرا در شريعت اسلام نمازگزار وقتي به نماز مي‌ايستد نبايد انگشتري طلا به انگشت داشته باشد. آنان به زبان مي‌گويند هنگامي كه آدمي رو به درگاه ذات لايزال مي‌نهد بايد در نهايت خضوع و خشوع باشد، و پيرايه‌هاي گرانبها را از خود دور سازد. آنان داشتن انگشتري طلا را حرام مي‌دارند اما با خود داشتن جواهر را كه بسي از طلا گرانبهاتر است اهميت نمي‌نهند. مرداني كه عاقلانه‌تر مي‌انديشند، و به خرافات و اباطيل اعتنا نمي‌كنند، و از رويي مصلحت نمي‌دانند به معتقدات عامه و گرچه سخيف و دور از منطق باشد پشت پا بزنند و ناديده انگارند، هنگامي مي‌خواهند روبه خدا آورند و نماز بگزارند همه انگشتريهاي خود را بيرون مي‌آورند. اما زنان در حالي كه انگشتريهاي طلا به دست دارند بي‌اعتنا به احكام، نماز مي‌خوانند.
مردان دارا افزون برداشتن انگشتريهاي گران‌بها، هفت هشت قطعه يا بيشتر جواهر قيمتي نيز هميشه با خود دارند. آنها جواهراتشان را در كيسه كوچكي مي‌گذارند و آن را با رشته‌اي به گردنشان مي‌آويزند و ميان كليچه و قباشان جا مي‌دهند. معمولا مهر خود را نيز در همان كيسه مي‌گذارند، و هر زمان بخواهند نوشته‌اي مهر كنند، يا براي تفريح خاطر خود جواهراتشان را بنگرند، و يا به قصد تفاخر به ديگران نشان دهند، كيسه را از زير لباس خود بيرون مي‌آورند. زيرا مردان ايران همچنان كه زنان كشور ما براي نمودن تجمّل و ثروت خود جواهراتشان را با ساعتشان به گردنشان مي‌آويزند، از نشان دادن جواهرات خود به ديگران احساس فخر و برتري مي‌كنند.
افزون بر اينها، مردان دولتمند و صاحب‌مقام ايران قبضه سلاحهاي خود از قبيل شمشير و خنجر را با نشاندن جواهر مرصع مي‌كنند، و اگر داراييشان كفاف چنين خرج سنگين نكند، همچنان كه حمايل و بند شمشير خويش را به ميناكاري مي‌آرايند قبضه شمشير و خنجر خود را مينانشان مي‌سازند.
ايرانيان خنجرشان را به شالشان مي‌زنند، و آن را با رشته‌اي به شالشان استوار مي‌كنند. در محلّ گره، علامت گرد و گوهرنشاني كه گل خنجر ناميده مي‌شود تعبيه مي‌كنند.
ايرانيان صاحب‌مقام بر كلاه صوفيانه خود نيز جواهراتي نصب مي‌كنند، و در جشنها و عيدهاي رسمي بر سر مي‌نهند. چنان كه در تصاوير گذشته نشان داده شده برخي از اين كلاهها پنج يا شش جيقه جواهرنشان دارد. هيچ‌كس جز پادشاه حق
ص: 817
ندارد بر دستار خود جيقه بزند. امّا تازه دامادان اجازه دارند در طول مدتي كه جشن عروسي آنان ادامه دارد به كلاه خود جيقه نصب كنند.
پس از شرح و توضيحاتي كه درباره جواهرات داده شد بايد بگويم كه بزرگان ايران بر اطلاق به گوهرهاي رنگارنگ دلبستگي خاص دارند، و بيش از آنچه مورد توجه اروپاييان است به آنها عشق مي‌ورزند، و شايد بدين جهت باشد كه جواهرات رنگارنگ در سرزمين اروپا كه رطوبتش زياد است نتواند رخشندگي و تابناكي خود را بنمايد؛ اما در كشورهاي گرم و در ايران چون هوا خشك است تلألؤ و لمعان طبيعي جواهرات چنان كه هست جلوه مي‌كند.
اما زين و برگ اسبان صاحبان‌مقام ممكن است از طلا يا نقره يا جواهرنشان باشد. برخي نيز براي اين كه مزد مرصع كردن زين و برگ اسبشان كمتر باشد آن را با نصب سكه‌هاي دوكاي طلا زينت مي‌دهند. اين‌گونه زينها از جلو و عقب با ورقه‌هاي سنگيني از طلا تزيين مي‌شود. ما اروپاييان بالشتك زين اسبها را از زين جدا مي‌داريم، اما ايرانيان آن را به زين متصل مي‌كنند، و به فاصله چهارده تا شانزده شست دورتر به آن پيوند مي‌دهند. و روي آن را با مرواريد يا قلابدوزي زينت مي‌بخشند.
افزون بر اين تجمّلات افراد صاحب جاه به منظور نمودن مقام اجتماعي و دارايي خود، و محافظت اسب خويش از سرما، غاشيه بزرگ و گران‌قيمتي كه خيلي بزرگ‌تر از غاشيه اسبان ماست، و از دو طرف آويزان مي‌شود، درست مي‌كنند.
هزينه تجمّلات حرم خداوندان ثروت و دولت از مخارج ديگر تجملات خيلي بيشتر است. زيرا هريك آنان چند زن عقدي و متعه دارد و ريخت و پاش زندگي آنان بسيار زياد است. زيرا شوهر به منظور حفظ ظاهر خود و آنان، بايد زود به زود براي هريك ايشان لباسهاي گرانبها بخرد. زنان به حدّ زياد عطر مصرف مي‌كنند، و اين نيز از جمله مخارج سرسام‌آور آنان است. از روي ديگر چون زنان بدين‌صورت در ناز و نعمت پرورده مي‌شوند جز عشوه‌پردازي و دلبري كاري ندارند و تنها مي‌كوشند با حركات افسونگرانه خود شوهرشان را به سوي خود جلب كنند، و هرگز به هزينه سنگيني كه صرف تجملات بي‌حاصل آنان مي‌شود نمي‌انديشند.
وقتي يكي از افراد دارا و صاحب‌مقام به ديدن كسي مي‌رود يكي دو اسب كه زمام هر كدام به دست نوكري است يدك كشيده مي‌شود. به نسبت تشخّص مرد صاحب‌مقام دو، سه يا چهار نوكر پياده جلو يا كنار اسب او مي‌دوند. افزون بر اينها
ص: 818
نوكري ديگر قليانش را به دست دارد، و خدمتگري ديگر بقچه قلابدوزي شده‌اي را كه يك جامه و يك كلاه در آن است حمل مي‌كند، و كار خادمي ديگر بدرقه و همراهي اوست. امّا اگر شخصيت موصوف به گردش بيرون شهر مي‌رود خدمتگري با اسبي كه دو يخدان را مي‌كشد همراهش مي‌رود. در اين دو يخدان غذاي سبكي گذاشته شده تا هنگام ضرورت به كار رود، و روي يخدانها قاليچه‌ايست كه مرد صاحب جاه هرجا، خواه در باغي يا كشتزاري يا زير درختي فرود آيد قاليچه را بردارند و پهن كنند تا بر آن بنشيند. اما اگر اين شخصيت والامقام آهنگ رفتن به شكار كرد يك يا دو نوكر كه هركدام باز يا شاهين شكاري در دست دارد، وي را همراهي مي‌كنند. و اين است چگونگي رفتن افراد صاحب‌مقام ايراني به گردش يا شكار يا ديدار همطرازان خود.